دندانپزشکی
کوچولوی عزیزم مدتها بود که فکر میکردیم باید شما رو ببریم دندانپزشکی و یه معاینه بشی. تو مهد این کار انجام شد و تو گزارش قید شده بود که یکی از دندونها احتیاج به ترمیم داره. ما هم فوری یه خانم دکتر خوب پیدا کردیم و شما رو بردیم. تو اتاق انتظار که نشستیم با پسر کوچکی که یک سال از شما بزرگتر بود دوست شدی که اسمش رضا بود. پسر خوبی بود با مامان و بابای بسیار خوب و مهربون. شما یکم شیطونی میکردی و بالشهای عروسکی رو بهش نمیدادی ولی بالاخره با هم دوست شدین و بازی کردین و نقاشی کشیدین تا نوبت شد که بریم تو. جلسه اول فقط آشنایی با وسایل و معاینه بود. خیلی خوب و آرام نشستی روی یونیت دندانپزشکی و سرتو آروم گذاشتی. البته خانم دکتر هم بسی...