رادينرادين، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

رادين نفس من

روز پدر رادین

1392/3/5 13:21
نویسنده : مامان ازه
1,001 بازدید
اشتراک گذاری

این هفته حال خوشی نداشتم

به خاطر تو پسر قشنگم که یاد بگیری این روزهای قشنگ رو، با هم و با نظر تو کوچولوی نازنینم اینترنتی برای پدرت خرید کردیم. دو تا تیشرت یکی زرد و یکی سبز. انقدر بزرگ شدی که وقتی سفارشها رسید خودت تحویل گرفتی و پول رو به آقا دادی و درو بستی. قربونت برم من.

اول تو جعبه گذاشتم و روی آن روبان زدم گفتم رادین خوبه؟ گفتی آخه این که کادو نیست. دوباره روبان رو باز کردم و برات کادو هم پیچیدم و دوباره روبان زدم. گفتی آهان این خوشگل شد.

بهت گفتم حالا امشب به بابا نگو که براش کادو گرفتیم تا جمعه بشه بهش بدیم. گفتی باشه پس یه جا بگذار نبینه. منم قایمش کردم.

عصر تا بابا اومد گفتی من الان بهش میگم که براش کادو گرفتیم. پس لباساش کو؟ هر چه من اشاره میکردم که هیس! نگو. باز تکرار کردی. بابا هم خودشو به نشنیدن زده بود. و بالاخره تصمیم گرفتی ساکت بشی. و دیگه هم یادت رفت.

روز جمعه مشغول غذا درست کردن بودیم برای بزرگ عزیز. وقتی بابا نشست بردمت تو اتاق و کادو رو بهت دادم و گفتم برو بابا رو بوس کن و بهش بده و بگو بابا جون روزت مبارک.

رفتی جلوی بابا و کادو رو انداختی تو بغلش و خودت هم افتادی رو پاش و گفتی روزت مبارک.

خاله مرضی و عمو کامران و عمه هم اینجا بودند.

من هم از بابا به خاطر همه زحمتهای این مدت برای من و از اینکه بی حوصلگی هامو تحمل میکنه و مریضیهامو تشکر کردم. اما بغض بیشتر امانم نداد.

امیدوارم همیشه سایه این بابای خوب بالای سرت باشه و سالم و سلامت کنار هم باشیم.

 
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان خورشيد
29 خرداد 92 15:02
منهم آرزو مي كنم ياد پدر عزيزت تا ابد همراهتون باشه و سايه همسر نازنينت بالاي سرتون. رادين قشنگم تو آغوش پر مهرش قد بكشي الهي.