رادينرادين، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

رادين نفس من

دلنوشته های من برای سالروز تولدت

1392/10/24 17:06
نویسنده : مامان ازه
901 بازدید
اشتراک گذاری

 شکلکهای جالب آروین

رادین من، فرزندم

روزی آمدی با نگاهی شیرین، و گرمایی دلپذیر، آمدی و رنگی تازه به زندگیم بخشیدی.

نازنینم در وجود ظریف و کوچک تو به غایت نشانه هایی از عظمت پروردگار را یافتم و خداوند را با تمام وجود سپاس میگویم بر داشتن این موجود زیبا.

در هجدهم آذر سال 1387 ساعت 10:08 خداوند تو را به من هدیه کرد و من مادر شدم. و اینک نگران آنم که نکند لایق این هدیه ناب الهی نباشم.

وقتی با نگاه زیبا و آرامت و با صدای نفسهای گرمت آرامشی ابدی را به من هدیه میکنی، وقتی دستانت را در دستانم میچرخانی و گرمای وجود خدا را در آن حس میکنم، نگرانم که مبادا نتوانم این آرامش را در زندگی برایت فراهم کنم و به درستی حق سپاس خدا را به جا بیاورم.

پس فریاد میکشم خدای مهربون ممنونم که این حس زیبا را به من عطا کردی. ممنونم که مرا لایق دانستی تا مادر خطاب شوم. و ممنونم که این فرصت را به من دادی تا این ابدی ترین نعمت را از میان والاترین نعمتهایت حس کنم. و با هر نگاهی به او و دیدن رشد و بالندگی او بدانم که هستی و یادم بماند که همیشه خواهی بود.

نازنینم نمی دانم چند سال، چند ماه، چند هفته یا چند روز دیگر کنار تو هستم. اما میدانم که همه اینها هر چقدر که باشد نابترین، پاکترین و والاترین خواهد بود و میخواهم لحظه به لحظه اش را نفس بکشم. میخواهم تمام لحظه هایی را که میتوانم با تو باشم، با تو باشم. در کنار تو، همراه تو، هم نفس با تو. (حتی اگر به قیمت از دست دادن استقلال مالی جندین ساله و هدر رفتن تمامی زحمتهایی که در وادی کارمندی در طول این سالها کشیدم باشد)

چرا که به واقع زیباست این خط خوردن از دفتر اولویت ها به میل خود و مادرانگی کردن یک نفر تا انتهای زندگی. به هنگام گرفتن این تصمیم می دانستم که همه این حذف خودها خستگی دارد، نگرانی دارد، از خود گذشتگی دارد، سخت است اما می دانستم که این تصمیمی بس بزرگ است و

به همه مادرانگی می ارزد.

چون تویی ماندگارترین اثر وجود من

 

پسرم حالا سالروز تولد توست و باید بگویم با تو دوباره زاده شدم. و روح مادر شدن در من دمیده شد. و تو شدی نقطه پایان تمام ناامیدی ها و خستگیهایم.

سالروز تولدت را جشن گرفتیم. اما دلم میخواست تمام دنیا را برایت آذین ببندم و تمام شب را جشن بگیرم. دلم میخواست تمام هوایت را پر از عشق کنم. هر چه غم را از زندگیت بزدایم و همه زشتیها را از روزگارت محو کنم.

هدیه ات تمامی قلبم، همه روحم و سراپای جان و تنم

کاش پذیرا باشی. !

کودکم آرام آرام قد میکشی و من در سایه صداقت ناب کودکانه ات بزرگ میشوم. وقتی آمدی تو محتاج من بودی . و اینک این منم که محتاج توام و نیازمند بودنت. همه تلاشم و همه انگیزه ام برای تعبیر و برای تحمل هر سختی برای آن است که در مقابلت سرافراز باشم و بگویم هرآنچه در توان داشتم برایت کردم تا تو زندگی را به درستی دریابی.

دوست دارم هر سال آمدنت را جشن بگیرم تا شاید دلیلی باشد تا قدر آمدنت و بودنت را بیشتر بدانم.

دلبندم درست است گاهی نمی دانم با بودنت چه کنم اما خوب می دانم که با نبودنت نمی توانم سر کنم. و در این روز آرزو میکنم آنقدر زنده باشم تا به بار نشستن تو میوه شیرین زندگیم را ببینم.

"زیباترین هدیه آسمانی تولدت مبارک"

 

پسندها (1)

نظرات (3)

نسم مامان آرتین
26 آذر 92 15:01
مثل هميشه زيبا نوشتي رادين جون قدر اين مامان خوبتو بدون
نسم مامان آرتین
30 آذر 92 12:57
چه سخاوتمند است پاييز كه شكوه بلند ترين شبش را عاشقانه پيشكش تولد زمستان ميكند.زمستانت سفيد وسلامت،يــــــــــــلداتون مبارك
مریم(مامان کیمیا و کیارش)
5 بهمن 92 13:40
راستش من نمی دونم در برابر این بیان احساس بینظیر و زیبا چی بگم و چی بنویسم... فقط اینو می دونم که تو برازنده ترین زن برای "مادر بودن" هستی. ممنونم مریم عزیزم. همیشه به من لطف داری. خدا دو فرشته نازنینتو حفظ کنه.