رادينرادين، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

رادين نفس من

همش پريد

ماماني يه عالمه برات نوشته بودم ولي همش پريد . در اولين فرصت سعي ميكنم دوباره بنويسم. فقط ميگم دوست دارم يه دنيا و اين هم خنده زيباي تو ...
10 مهر 1391

تولد خاله آدا

                                                                           خاله آداي عزيزم تولدت مبارك                                 ...
10 مهر 1391

مادر اي والاترين

مادر تو كتاب هميشه گشوده ايثاري، تو در مزرعه زندگيمان بذر سپيده و مهر ميكاري. تو چون آسمان زلالي و چون باران بخشنده. مادر قامت تو قيامت عشق است. اي سرافراز ترين سرو سايه گستر زندگيم. در وصف تو كلمات عقيمند و واژگان محدود. اي خوبترين و اي رئوف ترين سرچشمه مهربانيها، اي ساكن كوي مهتاب، نام بلندت جاودان، و كتاب وجودت به شيرازه امن و امان خداوندي استوار و تلاش بي شائبه ات در بارگاه الهي پذيرفته باد. مامان جونم با تمام توانم، باتمام نفسم و با تمام جانم فقط ميگويم دوستت دارم اي بهترينم ! هميشه باش با همه وجودم به تو محتاجم.       ...
10 مهر 1391

و دوباره آب بازي در دستشوئي

       ديشب ديگه وقت خوابت بود. بهت گفتم رادين جان مامان پاشو برو جيش كن بيا تا ديگه بخوابيم. بر خلاف هميشه خيلي راحت و فوري بلند شدي و به سمت دستشوئي رفتي. گفتم خدارو شكر امشب بي دردسر رفت. در همين لحظه تلفن زنگ زد و خاله مهري (خاله من) بود و من داشتم صحبت ميكردم كه يهو بابا گفت داره آب بازي ميكنه. اومدم به سمت دستشوئي. در نيمه باز بود. ديدم نشستي كنار توالت و شلنگ آب هم با فشار زياد دستته. تا منو ديدي با خوشحالي و شيطنت شلنگ رو به سمت من گرفتي. كه انقدر فشار اب زياد بود كه همش ميريخت تو خونه. فقط فوري درو بستم. و تو اون تو حسابي كيف ميكردي و جيغ ميزدي و ميخنديدي. از خنده هات خوشم ميومد ولي آخه هم...
10 مهر 1391

اين روزهاي تو

گل قشنگ من امروز مي خواهم كمي از كارهاي قشنگ اين روزهات برات بنويسم تا يادمون نره شيريني اين لحظه ها. - كلماتي كه شكسته پسته ميگي: نميشورم (با فتحه و): نميشنوم ميشوري: ميشنوي؟ نشوريدم: نشنيدم هيما: (با فتحه ه) هواپيما غلاغ: كلاغ (اين خيلي بامزه است) وايس ميشم: وايميستم يعني مي ايستم مامان اينجا وايس شو: مامان وايستا اينجا   - اين روزها خيلي لوس و گريه اي شدي. ميدونم كه كمي مال سنت هست. ولي گاهي بيش از حد لوس ميشي. و بيخودي و به هر دليل الكي گريه ميكني. سعي ميكنم اگه دليل خاصي براي گريه هات باشه برطرفش كنم. ولي گاهي كه الكي گريه ميكني سعي ميكنم بي تفاوت باشم يا حواستو پرت كنم تا يادت بره. كه البته...
10 مهر 1391