سفری دیگر به شمال - مهر 1391
هفته پیش سفری داشتیم به شمال. این بار در نور ویلایی داشتیم . و خاله آدا و خاله ممر هم همراه ما شدند.
چهارشنبه صبح رفتیم و شنبه بعدازظهر برگشتیم. در کل سفر بسیار خوبی بود. هم جای خوبی داشتیم . هم هوا خیلی خوب بود. و هم همراهان بسیار خوب و همگی پایه آب بازی و شادی و خوش گذرونی.
تو خونه که بودیم مدام مشغول خوردن و شادی و دست و رقص بودیم. یک بالکن خیلی خوشگل رو به دریا هم داشتیم که بیشتر صبحونه و شام رو اونجا میخوردیم. کباب درست کردیم و بلال و خلاصه که تو این فضا و رو به دریا کلی کیف کردیم. غروب آفتاب بسیار زیبا رو تماشا میکردیم و خیلی خیلی خوب بود.
ساحل هم که خیلی راحت بودیم و چون اختصاصی بود کلی آب بازی و شنا و همگی مدام تو آب بودیم. البته متاسفانه خیلی دریا تمیز نیست اما به خوشگذرونی و خنده های قشنگ شما می ارزید.
چند جا هم برای خرید رفتیم.
جنگل نور و سیسنگان هم که خیلی زیبا بودند و کلی عکسهای قشنگ . و اسب سواری که کلی لذت بردی.
صبح تا چشماتو باز میکردی میگفتی مامان بریم پیش دریا بگیم صبح بخیر. و من و خاله آدا و یک روز هم با خاله آدا و خاله ممر میرفتیم تو ساحل. کلی بدو بدو و شن بازی و بعد تازه می آمدیم صبحانه با نونهای تازه که عمو کامران و ... خریده بودند کلی میچسبید.
نهارها رو معمولا میرفتیم رستورانهای خوب و غذاهای محلی شمالی که بسیار هم خوشمزه هستند و میخوردیم. و شام هم که معمولا ماهی یا جوجه یا چیزی که خودمون تو خونه درست میکردیم و تو بالکن میخوردیم.
در کل باید بگم سفر بسیار خوبی بود و خیلی به همه خوش گذشت.
امیدوارم بتونیم یک بار هم همراه مامانی و بزرگ اونجا باشیم و باری دیگر هم همراه مامان جون و بابا جون بتونیم از زیباییهای این خطه سرسبز لذت ببریم.
عکسها هم که در ادامه مطلب هم ببینید.
و اینجا هم یکسری عکس میگذارم که دوستشون داشتم. البته عکس بسیار زیاد است ولی به دلیل معذوریات نمی شود همه را گذاشت.
رادین آماده برای اولین روز آب بازی
مامان در حال توصیه های ایمنی برای رفتن تو دریا
خاله آدا(خانم دکتر دیگه)، عمو کامران و خاله ممر در ورودی لابی
به مناسبت تولد امام رضا من همه رو به یک آیس پک دعوت کردم. اینم خرسی تپلی در آیس پک بود.
رادین در نارنجستان که به پیشنهاد خودش اینجا عکس گرفته. چون گیتار خیلی دوست داره.
اینجا هم در محوطه نارنجستان هست که همه این وسایل خاموش بود و پسرکم دلخور از اینکه چرا نمی تونه اونارو سوار بشه. قیافشو داشته باشین وقتی از چیزی دلخوره لباش این شکلی میشه.
یک شیر عروسکی با آب دریا به ساحا اومده بود و رادین و عمو کامران این بلا رو سرش آوردند.
رادین و عمو کامران (شوهر خاله ممر)
رادین در لابی آماده برای برگشت به تهران