اتو کردن پیری
دیروز یک جدول برات درست کردم که کارهای خوبی که باید در طول روز انجام بدی توش لیست شده و اگه در طول روز همه تیک بخوره آخر شب یه ستاره جلوش میگیری. و اگه در طول هفته کامل بشه و هر روز ستاره گرفته باشی یه جایزه داری. این فکری بود که به ذهنم رسید برای کنترل کارهای بد و بداخلاقیها. که فعلا انگار جواب داده.
حالا امروز صبح داریم میریم مهد. تو ماشین همیشه به خاطر شما عقب میشینم و شما هم رو پام لم میدی و بیرون رو نگاه میکنی و همیشه کلی سوال.
به صورتت نگاه میکنم کمی خشک شده. اصلا کرم زدن رو دوست نداری و اصلا نمی گذار ی که برات کرم بزنم با اینکه مثل خودم پوست خشکی داری.بهت میگم وای رادین کاشکی یه بخش هم تو جدولت بگذارم برای کرم زدن به صورت و بدنت. دوباره پاییز شده و پوستت خشک شده و لازمه که کرم بزنی.
میگی مامان میشه به جای این (راجع به این) صحبت کنیم.
میگم بله .
و میگم که ببین تو پاییز و زمستون که هوا خنک تر و بعد هم سرد میشه. هوا کم کم خشک میشه. و پوست ما هم که خشکه خشک تر میشه. لازمه که بهش کرم بزنیم که اینجوری مرطوب نگهش داریم. وگرنه ترک میخوره. بعد اینجوری زودتر پیر میشیم.
- مامان اگه شما پیر بشی بعد کی غذا میپزه؟
- کی بپزه مامان جون؟
- به بابا اشاره میکنی و میگی اون.
- خوب بابایی هم با من پیر میشه دیگه. خوب شما واسه ما غذا میپزی؟
- نه! (خوب راست میگه بچم دیگه)
- بعد پس کی رانندگی میکنه؟
من باخنده: شما رانندگی میکنی و من و بابا میشینیم عقب پیش هم.
با تعجب نگاه میکنی و فکر کنم با خودت میگی من که نمی تونم.
بهت میگم خوب وقتی ما پیر بشیم شما هم اون موقع بزرگ شدی و دیگه رانندگی بلدی.
- خوب مامان اگه شما پیر بشی صورتت پیر میشه؟ مثل مادر؟!!
- آره دیگه. اگه کرم نزنم همش چروک میشه. ولی من همیشه کرم میزنم که دیر چروک بشه صورتم.
با یک خنده زیبا و چشمانی که برق میزنه یهو برمیگردی به سمت من و میگی:
- خوب میشه صورتتو اتو کنیم که چروکاش باز بشه؟