رادينرادين، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

رادين نفس من

فريادي به بلنداي آسمان

1391/7/10 12:48
نویسنده : مامان ازه
556 بازدید
اشتراک گذاری

بغضي در گلويم نهفته كه امكان خالي كردنش نيست. فريادي در سينه ام خفته به بلنداي آسمان كه ياراي بيداريش نيست. و خشمي درونم نهفته كه زمان بروزش نيست.

دارم خفه ميشم . چگونه اين همه وقاحت را و اين همه پستي را تحمل كنم. چگونه اين همه بي پروايي و اين همه پررويي. اين همه اعتماد به نفس كاذب را ببينم و دم نزنم.

واااي خداي من سرم سوت ميكشد وقتي فكر ميكنم كه چطور يك نفر، يك انسان كه البته بهتر است بگويم انسان نما، كه بويي از انسانيت بويي از شرافت، كرامت يا فضيلت نبرده است. چگونه ميتواند اينهمه وقيح باشد. مگر نه اينكه همه دور و بر همه انسانهايي شريف و مسلمان هستند. مگر نه اينكه همه دم از قران و مسلماني زده اند و داد مهرباني و فضيلت سر داده اند. چگونه اينگونه همه اين فضيلتها را همه اين كرامات را به زير سوال برده است.

چه كنم. خدايا كه به هيچ راهي ياراي تخليه اين حس را ندارم. به هيچ راهي امكان بروز اين همه نفرت را ندارم. فقط گريستم تا شايد اين همه حس منفي با اشكهايم تخليه شود.

نه اينكه ترسي هست و نقطه ضعفي. كه همه براي حفظ احترام است . نه احترام براي خودش كه خودش ذره اي قابليت احترام ندارد. براي حفظ حرمت بزرگترهايش. براي حفظ آبروي خانواده اش.

خدايا به خودت مي سپارمش. خودت از او بستان همه اين حق هايي كه از من و اطرافيان من ستانده است. اين همه بي حرمتي را از او واستان. كه البته مي دانم ستانده اي و مي ستاني

كه از اين خوارتر نيز خودش خوارتر است.

به والايي خودت قسم به عظمتت قسم تقاص همه اين تن لرزه ها را همه اين عصبانيت ها را و همه اين لحظات را كه بر من تلخ كرده است از او بگير .   

تنفر ، تنفر  و تنفر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان احسان
10 اردیبهشت 91 12:16
سلام دوستم چی شده چرا اینقدر ناراحتی از نوشته هات چیزی سر در نیاوردم اگه فضولی نیست برام بنویس نگرانتم
آوا مامان رادين
11 اردیبهشت 91 9:01
مرسي مامان احسان جان نگران نباش عزيزم. آخه چجوري برات بنويسم؟