رادينرادين، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

رادين نفس من

یک سال گذشت

1392/8/20 11:37
نویسنده : مامان ازه
1,308 بازدید
اشتراک گذاری

تقدیم به پدر صبور و مهربان و با ایمانم که بی تردید صفای باطنی ایشان پیوسته ره توشه ام بوده و همواره بر او افتخار می کنم و بر خود می بالم. 

یک سال که هیچ، قرن ها هم بگذرد

یادت همه فاصله ها را بدرد

در تک تک اجزای تنم می مانی

جز آنکه مرا مرگ، به یغما ببرد

یک سال از غروب ناباورانه پدر عزیزمان گذشت، دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرد و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت. یک سال از پرواز آرامش گذشت. این یک سال را با یاد و بی حضورش چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم و در فراقش چه اشکها ریختیم. هنوز به یادش اشک می ریزیم تا شاید آرام گیریم و با حضور یاران رفتنش را باور کنیم.

یک سال است که دلتنگی های غروب را در کنار عکس او سپری میکنیم، در نهایت ناباوری، باورمان شده که او دیگر نیست، دیگر نمی آید و دیگر نباید منتظرش باشیم، دیگر آن شمع فروزان را نمی بینیم. ولی طنین صدای دلنشینش همچنان در گوش ما، و مهربانیش در قلب ما و زیبایی چهره اش در یاد ماست.

پدر تو مهربانی را گسترده می خواستی و انسانیت را ستایش می کردی. هیچکس جز تو سرود زیبای یاری رساندن بر قله های رفیع عشق را بی هیچ ادعا و بی هیچ چشمداشتی فریاد نمی کرد و آنگاه که باید یاری می شدی، هیچکس را یاری یاری رساندن به تو نبود.

امروز اولین سالگرد در گذشت ناباورانه پدر مهربانمان است

سالی که به سرعت برق و باد گذشت. و غم نبود پدر و غم فراقش چون کوهی عظیم بر دل ما سنگینی می کند.

پدر تو خود از آن بالا شاهدی که این سال بر ما چگونه گذشت

همیشه دوستت خواهیم داشت و یادت در دل ما زنده خواهد ماند

چهره مهربانت را همیشه می بینم، گرمی دستانت را، احساس میکنم، و زمزمه محبتت را می شنوم. خاطرات خوب با تو بودن را، در فکرم می خوانم و درد بی تو بودن را، همواره به دوش می کشم.

پدر، همیشه در قلبم می مانی. گرچه می دانم دیگر هیچ گاه نمیایی، ولی باز هم، منتظرم.

به انتظار آن نگاه مهربان، آن دست نوازشگر، و آن احساس گرم و لطیف، خواهم ماند.

"روحت شاد پدر مهربانم"

پسندها (1)

نظرات (1)

خاله خوشگله
26 آبان 92 13:27
پدر یعنی سکوت - گرما و تکیه گاهی محکم و اینک خواهر کوچولوی من این گرما و تکیه گاه محکم را دیگر نداریم.