رادينرادين، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

رادين نفس من

زمين خوردن

1391/7/10 12:12
نویسنده : مامان ازه
342 بازدید
اشتراک گذاری

ديروز كه از سر كار بر ميگشتيم خونه تو كوچه خوردي زمين. اليته داشتيم با هم يواش يواش ميرفتيم. ولي يهو دستتو از تو دستم كشيدي و شروع كردي به دويدن. قربونت برم كه داشتي با ذوق ميدويدي يهو خوردي زمين رو زانوت زخم شد. البته فقط خراشيده شد. خونم نيومد. ولي ديگه ناز داره اين پسر من. گريه كردي و رسيديم خونه. همش ميگفتي آخه مامان خيلي دردم اومد!!

آخ قربونت برم من كه دردت اومد عزيز دلم. دردت به جونم مامان.

شستمش و بتادين زدم و بعد هم پماد ولي براي هر كدوم كلي گريه كردي و كولي بازي دراوردي.

بعد هم به هر بهانه اي باز هم براش گريه ميكردي. گفتم بيا بريم بازي كنيم. كمي بازي ميكردي و ولي باز يادت ميومد. واي خداي من فكر نميكردم انقدر لوس باشي مامان جون. آخه اصلا چيز مهمي نبود. كمي خراش برداشته پاهاي كوچولوت.

واي كه چقدر تو نازنيني عزيز دلم . قربون گريه ات و اشكات بشم من.

بعد كه بابايي اومد باز يه دور براي اون اين كارها رو شروع كردي.

بعد هم ميگفتي واي آخه ديگه نمي تونم راه برممممم!!!!

هم خنده ام ميگرفت هم اينكه حرصم ميگرفت كه چقدر لوسي!!! 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان مبینا
27 اردیبهشت 91 18:39
خوشحالم که بخیر گذشت،بوس برای رادین کوچولوی خودم