شیرین زبانیهای این روزها
کارهات همه قشنگه و حرفهات همه شیرین ولی بعضی هاش که یادمه اینجا مینویسم. البته بیشتر مناسب حال و هوای این روزهای ماست ولی باز هم قشنگه. - تو روزهای استراحت مطلقی من اومدی دراز کشیدی کنارم و گفتی مامان بگو داری به چی فکر میکنی؟ خوب منم پرسیدم رادین جان داری به چی فکر میکنی؟ گفتی دارم به حرف خدا فکر میکنم. مگه چی گفته؟ آخه من بهش گفتم خدا میشه تورفن (لطفا) به مامانم نی نی بدی؟ خدا گفت بله پسرم! اگه تو بخوابی بیدار بشی من یه نینی به مامانت میدم.!!! (اینو بگم که این روزها خودت خیلی چیزها که تو ذهنت هست میایی میگی مامان بپرس مثلا چی یا بگو چی میگی و از این چیزها) - یه روز رفتی نشستی کنار عکس بزرگ و خیلی از ته دل و با افسوس و عین آدم ...