رادينرادين، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

رادين نفس من

پسر یا دختر؟

  چند وقتی هست که به همه و تو موقعیتهای مختلف میگی که من میخوام وقتی بزرگ شدم دختر بشم. گاهی بی تفاوت از این میگذرم ولی گاهی هم فکر میکنم که چرا اینجوری فکر میکنی و دوست داری دختر بشی. وقتی برای خرید میریم معمولا چیزهای دخترونه انتخاب میکنی. مثلا کفش صورتی یا قرمز پاپیون دار و اصرار هم داری که بخری. وقتی میگم مامان اینها دخترونه است میگی عیب نداره آخه من اینارو دوست دارم. و کلی هم رویابافی میکنی در مورد اینکه وقتی من بزرگ شدم دختر شدم عروس میشم و لباس میپوشم و از این چیزا. همه اینها کلی تکرار شده و من گاهی فقط خندیدم. گاهی فکر کردم که چرا و به نتیجه درست نرسیدم و در کل باز سرسری گذشتم. دیگران هم که همه فقط با ذوق و خنده گ...
28 فروردين 1392

سال نو مبارک

سال نو مبارک. بابت تأخیر از همه دوستان عزیزم عذرخواهی میکنم. امیدوارم سالی پر از خاطرات خوب برای همه رقم بخوره. عکس هفت سین امسال را که باز هم کار خودمه وخوشحالم که وسط همه دردها و مشکلات تونستم درستش کنم براتون میگذارم و همچنین رادین کنار اون. البته عکسهای بهتر و بیشتر خواهم گذاشت.     ...
11 فروردين 1392

واقعا ببخشید

از همه دوستانی عزیزم که اینجا به من و رادینم لطف دارند معذرت میخوام . هم بابت غیبت طولانی و هم اینکه سال نو را تبریک نگفتم. ولی این روزها سخت با کمردرد درگیرم و روزهای سخت و بدی رو گذروندم. امیدوارم از این به بعد بتونم جبران کنم. ...
6 فروردين 1392

خوشگذرونی با خاله آدا

رادین: مامان راستی خاله راضی نیا (خاله راضی اینا) یه ماشین جدید خریدن من با تعجب: ا جدی!!! رادین: آره مامان. تازه ماشینشون خیلی هم خیلی خوشگله. سوئیچم نداره. خیلی هم توش راحته من با دو تا شاخ رو سرم: حالا تو این اطلاعاتو از کجا آوردی؟ رادین: خاله آدا گفت. اونروز که اومد پیشم JUMPING کردیم. تو رفته بودی رو سرت رنگ بذاری. - دو سه روز پیش خاله آدا اومده بود پیشت و کلی با هم خوش گذرونده بودین. JUMPING , WALKING , STAND UP , SIT DOWN و ... کلی بدو بدو تو خونه و با این کارها حسابی بهتون خوش گذشته بود. ...
28 بهمن 1391

حاضر جوابی

خاله راضی تلفن کرده و رادین گوشی رو برداشته. - الو ، بله! - سلام رادینی ، چطوری ؟ - خوبم - رادین میدونی من کیم؟منو می شناسی؟ - فقط زنگ زدی بپرسی من کیم؟ البته به یک لحن کاملا طلبکارانه و یک قیافه جدی! (گاهی خودم هم باورم نمیشه که داری بزرگ میشی و میتونی این مدل جواب بدی) ...
28 بهمن 1391

کی خوشگله؟

  رادین و بابایی با هم TVنگاه میکنند. منم کنارشون دراز کشیدم و کتاب میخونم. (درد هم داشتم) تو کانال MBC3 یکی از مجریان برنامه خانم بانمکیه. حالا رادین از تو همه حرفاش یک کلمه تسلی رو یاد گرفته اسمشو گذاشته تسلی. با بابایی دوتایی سر به سر میگذارن و تسلی تسلی میکنند و میخندن. میگم رادین خیلی این خانم تسلی رو دوست داری؟ گفت: آره. من: خیلی خوشگله؟ رادین: آره من: من خوشگل ترم یا این تسلی؟ رادین: خوب تو !!!!! من: رادین اصلا به نظر تو کی خیلی خوشگله؟ از همه خوشگل تره؟ رادین: خاله مرضی!!! من: حتی از من؟ رادین: آره خاله مرضی خیلی خوشگله. از همه همهههههههه!!1! (فهمیدم خاله مرضی حق داره میگ...
28 بهمن 1391

شیرین زبانیهای این روزها

کارهات همه قشنگه و حرفهات همه شیرین ولی بعضی هاش که یادمه اینجا مینویسم. البته بیشتر مناسب حال و هوای این روزهای ماست ولی باز هم قشنگه. - تو روزهای استراحت مطلقی من اومدی دراز کشیدی کنارم و گفتی مامان بگو داری به چی فکر میکنی؟ خوب منم پرسیدم رادین جان داری به چی فکر میکنی؟ گفتی دارم به حرف خدا فکر میکنم. مگه چی گفته؟ آخه من بهش گفتم خدا میشه تورفن (لطفا) به مامانم نی نی بدی؟ خدا گفت بله پسرم! اگه تو بخوابی بیدار بشی من یه نینی به مامانت میدم.!!! (اینو بگم که این روزها خودت خیلی چیزها که تو ذهنت هست میایی میگی مامان بپرس مثلا چی یا بگو چی میگی و از این چیزها) - یه روز رفتی نشستی کنار عکس بزرگ و خیلی از ته دل و با افسوس و عین آدم ...
18 بهمن 1391

استراحت مطلق

این روزها سخت کمردرد  پادرد دارم و در حال استراحت تو خونه هستم. سرکار هم نمیرم. ولی لطفش به اینه که دوباره با پسرم تو خونه هستیم و مثل روزهای سال گذشته کنار هم هستیم و از مهد هم خبری نیست. البته دل خودم با پارسال خیلی فرق داره ولی سعی میکنم روزهای خوبی رو کنار هم بگذرونیم تا شاید پسرک کوچکم کمی سختیهای این مدت رو که بر او گذشت فراموش کنه. البته نطقهای بسیار جالبی هم دارند ایشون که کم کم می نویسم. ...
18 دی 1391